واژه سوق یا چارسوق برگرفته از کلمه چهارسو در اصل محل تقاطع دو راسته اصلی و مهم بازار بود. در برخی موارد سوق را در محل برخورد دو راسته طراحی شده بازار قرار میدادند و به شکل فضایی به صورت چهارسو میساختند که به سبب موقعیت ارتباطی آن ارزشمند به شمار میآمد. چهار سوی بازار اصفهان، بازار لار، بازار تهران، بازار کرمان، بازار تاشکند، بازار بخارا و چارسوی بازار گلپایگان از نمونههای خوب باقی مانده، به شمار میآیند. اعرابی (عرب منهای اسلام) که به سرزمین ما آمدند خیلی از واژههای فارسی را تغییر دادند و چارسو را چارسوق (سوق به عربی یعنی بازار) تلفظ میکردند که خوشبختانه جا نیافتاد و مردم از دیرباز نام درستش (چارسو) را تکرار نمودند. چارسو (سوق) از نظر معماری از جمله عناصر و فضاهای مهم شهری و ارتباطی در بازارهای سنتی ایران محسوب میشود و از آنجا که بازارهای اصلی ایران غالبا به شکل خطی و در امتداد مهمترین معبر شهری شکل میگرفت، مهمترین بخش و عنصر اصلی یک بازار، راسته اصلی آن بود. در امتداد یک راسته اصلی، اصناف گوناگونی در دکانهای دو سوی راسته مستقر میشدند، به این ترتیب که هر صنف در بخشی از راسته اصلی جا میگرفت. در بعضی از شهرهای بزرگ دو یا چند راسته اصلی به صورت موازی یا متقاطع پدید میآمد. راسته فرعی، دالان و میدان نیز از دیگر فضاهای ارتباطی در معماری بازارهای سنتی ایران هستند که گاه دارای کاروانسرا نیز بودهاند. سادهترین و کوچکترین، اما مهمترین عنصر و فضای بازار نیز حجره یا دکان است که محل اصلی عرضه انواع کالاها هستند و معمولاً حدود ۲۰ تا ۳۰ متر وسعت دارند و بسته به شرایط مختلف کوچکتر یا گاه بزرگتر بودهاند.